ترس های کودکی

کودکان در پنج سال اول زندگی از چه چیزهایی می ترسند؟

ترس های بچه ها می تواند برای والدین نگران کننده و دردسرساز باشد. مثلا خیلی از بچه ها از صدای جاروبرقی می ترسند و این مانع انجام درست کارها می شود. گاهی این ترس ها خسته کننده هستند، مثل بچه ای که زمان خواب از سایه ها می ترسد و ساعت ها والدین خود را بیدار نگه می دارد. چیزی که خیلی از والدین متوجه نیستند این است که اینگونه ترس ها بخش معمولی از پنج سال اول زندگی هستند. برای دانستن اینکه در هر سن باید منتظر چه نوع ترسی باشید، متن زیر را بخوانید.

چند ساعت اول بعد از تولد

چند ساعت اول بعد از تولد

بچه های تازه متولد شده در ساعات اولیه تولد واکنش های مختلفی به چهره های شاد، غمگین، و شگفت زده نشان می دهند.

4-5 ماهگی

4-5 ماهگی

نوزادان در 4 تا 5 ماهگی متوجه تفاوت میان حالت های چهره منفی مثل ترس، ناراحتی یا عصبانیت می شوند.

7 ماهگی

نوزادان در 5 تا 7 ماهگی تازه در حال درک معنای مرتبط با چهره ی وحشت زده هستند.

بطور کلی، نوزادان 7 ماهه توجه بیشتری به چهره هایی که حالت وحشت زده دارند (نسبت به حالت های شاد یا معمولی) نشان می دهند. برخی محققان فکر می کنند علتش این است که چون نوزادان به ندرت چهره های وحشت زده می بینند، احتمالا این چهره ها برایشان جالب تر است. دیگر محققان این را به عنوان مدرکی می دانند که نوزادان در حال درک معنای این حالت های چهره هستند. بطور مثال، نوزادان توجه بیشتری به چهره های عصبانی نشان نمی دهند- فقط به حالت وحشت زده بیشتر توجه می کنند. 7 ماهه ها مدت زمان بیشتری به چهره های وحشت زده نسبت به چهره های شاد نگاه می کنند.

بین 7 تا 12 ماهگی- حدود زمانی که معنای چهره ی وحشت زده را درک می کنند- نوزادان شروع به نشان دادن حالت های وحشت زده و دیگر رفتارهای مرتبط با ترس، مثل چسبیدن به والدین، ایجاد صداهای پریشان یا رو برگرداندن می کنند. در این سن، ترس از غریبه بسیار معمول است، حتی اگر آن “غریبه” پرستار بچه جدید یا عمویی باشد که نوزاد او زیاد نمی شناسد.

12 ماهگی

یک ساله ها می توانند معنای چهره وحشت زده را به عنوان نشانه خطر درک کنند. آن ها می توانند از این اطلاعات به عنوان راهنمای رفتارشان در موقعیت های جدید استفاده کنند. بطور مثال، اگر مادرها بعد از اینکه اسباب بازی جدیدی به دست نوزاد داده می شود، فشار دستشان را روی فرزندشان بیشتر کنند، بچه دوازده ماهه مدت زمان کمتری با آن اسباب بازی بازی می کند. بچه ها همچنین زمانی که محققان با حالت وحشت زده به وسیله جدید نگاه می کنند به مادرشان نزدیک تر می شوند.

2 تا 5 ساله ها

2 تا 5 ساله ها

کودکان می توانند از کلماتی مانند شاد، عصبانی و غمگین برای نشان دادن عکس های حالت های احساسی استفاده کنند. در این سن، آن ها اغلب نشانه های حالت های منفی مثل عصبانی، ترس و ناراحتی را قاطی می کنند. با گذشت زمان، بچه ها توانایی نشانه گذاری درست حالت های احساسی را یاد می گیرند. آن ها همچنین ترس های معمول دوران قبل مدرسه- مثل ترس از تاریکی، غریبه ها، هیولاها، دکتر رفتن، سگ ها و دیگر حیوانات، و… را یاد گرفته و بروز می دهند. همینطور که بچه ها بزرگتر می شوند و می توانند از مهارت های تفکر منطقی شان استفاده کنند، ممکن است این ترس ها از بین بروند. برخی ترس ها، به خصوص آن هایی که بر اساس تجربه کودک هستند (مثل پارس کردن سگ) ممکن است ادامه پیدا کند. تجربیات مثبت مثل دیدن یک سگ که رفتاری دوستانه دارد- و آموزش روش هایی برای کنار آمدن و مدیریت ترس- به آن ها کمک می کند که ترس خود را کنار بگذارند.

مهم ترین وظیفه ی والدین این است که به فرزندانشان کمک کنند احساس امنیت و عشق داشته باشند، به خصوص در زمان ترس. برای یادگیری بهترین روش پاسخ به ترس های کودکان متن زیر را بخوانید.

تنها چیزی که باید از آن ترسید خود ترس است: پاسخ به ترس فرزندتان

هرگز نترسید- اینجا استراتژی هایی هست که می توانید برای اطمینان و دلداری دارن به فرزند وحشت زده تان از آن ها استفاده کنید (و بعضی چیزها که باید از انجامشان خودداری کنید!). جزئیات را در زیر بخوانید.

چه کاری باید انجام دهید؟

به فرزندتان کمک کنید ترسش را بیان کند.

به کودکتان کمک کنید احساس امنیت کند. واضح نشان دهید که برای محافظت از او چه کاری انجام می دهید. “میدونم نگران سگ هایی، پس وقتی خواستیم از اونجا رد بشیم، بغلت می کنم.”

روال عادی زندگی را ادامه دهید. اگر ترس فرزندتان را زیادی بزرگ کنید، به آن ترس قدرت بیشتری می دهید. بطور مثال، اگر وقتی فرزند سه ساله تان موقع خواب از اتاق خواب تاریکش می ترسد، دنبالش بروید و او را به تخت خودتان ببرید، یاد می گیرد که اتاق خوابش واقعا محل ترسناکی برای خوابیدن است!

به فرزندتان ابزار مقابله با ترس بدهید. از استراتژی های مقابله با ترس مناسب سن استفاده کنید. می توانید بگویید: “سایه ها شب ها ممکنه یکم ترسناک باشن. میخوای برق رو برات روشن کنم؟ میخوای یک عروسک واسه بغل کردن انتخاب کنی؟ من چند دقیقه کنارت می نشینم تا دوباره احساس راحتی کنی.”

فرزندتان را تشویق کنید و صبور باشید. کنار آمدن با ترس، به خصوص برای بچه هایی که هنوز به سن مدرسه نرسیده اند، زمان میبرد، مخصوصا چون هنوز به هیولاها و موجودات درون تخیلشان باور دارند. یک پاسخ یکنواخت و مهربانانه بهشان بدهید و وقتی فرزندتان پیشرفتی می کند آن را گوشزد کنید.

از چه کارهایی خودداری کنید

شاید شما از بچه همسایه تان که یک ماسک وحشتناک زده نترسید، ولی فرزند کوچکتان آن را ترسناک می بیند. اینجا چند نکته است که باید رعایت کنید:

– به ترس فرزندتان نخندید. در عوض احساسش را تایید کنید: “اون سگ خیلی بزرگی هست، مگه نه؟” یا می توانید بگویید: “میدونم نسبت به اون سگ یه کم احساس ناامنی میکنی.”

– به فرزندتان نگویید “چیزی برای ترس وجود نداره” یا “اون که ترسناک نیست.” چون برای آن ها ترسناک است. در عوض به او کمک کنید بفهمد خطری تهدیدش نمی کند. “اون نیکی بچه ی همسایمونه. ماسک زده تا شبیه زامبی بشه ولی اون تو هنوز نیکیه و اون دوستمونه.” (از نیکی بخواهید ماسک را بردارد تا فرزندتان صورتش را ببیند.)

– به فرزندتان نگویید “شجاع” باشد. درعوض از او حمایت کنید تا یواش یواش بر ترسش غلبه کند. “میخوای واسه نیکی دست تکون بدی؟” یا “میخوای به نیکی یکم آبنبات بدی؟” بگذارید فرزندتان تصمیم بگیرد برای انجام چه کاری به اندازه کافی احساس امنیت می کند.

وقتی بچه ها احساس ترس می کنند، والدینشان حامی آن ها هستند. پس از ترس فرزندتان نترسید. درعوض از این لحظات به عنوان فرصتی دیگر برای تقویت رابطه تان استفاده کنید و بگذارید فرزندتان بداند که می تواند برای هر مشکلی، کوچک یا بزرگ، به سراغتان بیاید.

5/5 - (1 امتیاز)
منبع
zerotothree.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا