چگونه بچه ها را متقاعد کنیم تا کارهای خانه را انجام دهند؟

در اینجا با لیستی از کارهایی آشنا می شوید که می توان به وسیله آن ها بچه ها را متقاعد کرد تا کارهای خانه را انجام دهند.

محول کردن کارها به بچه ها در بسیاری از خانواده ها رایج است. بسیاری از والدین دوست دارند با استفاده از جدول کار یا لیست کار، وظایفی را به عهده ی بچه ها بگذارند. اما چگونه بچه ها را متقاعد کنیم که کارهای خانه را انجام دهند؟

“مجبورشان کنید کارهای خانه را انجام دهند” نکته ای از فرزندپروری است که در اینترنت در حال گردش است. رئیس سابق دانشگاه استنفورد، جولی لیثکات هیمز، در سخنرانی خود در تد تاک (TED Talk) این مطلب را بیان و تأیید کرد. در سخنرانی، هنگامی که واژه ی “کارهای خانه” بیان شد، حضار کف مرتبی زدند.

لیثکات هیمز بر اساس مطالعه ای از هاروارد گرنت گفت: “موفقیت شغلی در زندگی …. از انجام کار در کودکی نشأت می گیرد و هر چه زودتر شروع کنید، بهتر است. آستین ها را بالا بزنید و با هدف پیش بروید”. از آن سخنرانی به بعد، ایده ی “بچه ها را مجبور به انجام کار خانه کنید” به سرعت در همه جا پخش شد. آیا واقعاً این ایده درست است؟ تا حدودی منطقی به نظر می رسد اما چیزی به نظرم درست نمی آمد. کنجکاو بودم. پس رفتم و داده های مطالعه ی هاروارد گرنت را جستجو کردم.

هیچ پژوهش موثقی پیدا نشد: جالب این بود که هیچ نشانه ای پیدا نکردم که بر ارتباط انجام کار با موفقیت در آن مطالعه دلالت کند. هیچ ارجاعی در مطالب مرتبط با آن مطالعه پیدا نکردم که بتوانم به آن رجوع کنم. آیا ممکن است که رئیس سابق استنفورد به داده ها نسبت به آن چیزی که پیدا کردم دسترسی بیش تری داشته باشد؟ شاید…

اما نکته ای در مورد فرهنگ دانشگاهی “مقاله منتشر کن یا نابود شو” وجود دارد، اگر چنین راز گشایی ای واقعاً وجود داشت، محققین چپ و راست به آن می پرداختند تا آن را ثابت یا رد کنند. اما نمی توانم هیچ مطالعه ای را با آن اثر پیدا کنم. در واقع، تنها مطالعه ای که به آزمایش این ایده نزدیک بود، پژوهشی بود که دانشگاه آمستردام در سال 2003 انجام داده بود. پژوهشگران در این مطالعه یافتند که:

یک رابطه ی (منفی) مستقیمی میان تعداد کارهای محول شده و موفقیت تحصیلی در مدرسه (GPA) کشف شده است که این رابطه ی منفی احتمالاً به این خاطر ایجاد شده است که محول کردن بیش از حد کارها و وظایف با کار مدرسه تداخل پیدا می کند؛ اما باز هم هیچ نشانه ای مبنی بر این که انجام کارها به موفقیت بچه کمک می کند، وجود ندارد.

توجه: فقط یک مقاله که دانشگاه مینسوتا آن را منتشر کرده است همبستگی ای را بین انجام کارهای خانگی و اثر مثبت در آینده نشان می دهد و این پژوهش به صورت گسترده در اینترنت گزارش داده شده است. اما این مقاله ی دانشگاهی منتشر شده، در مجله های علمی معتبر نیامده است و 12 بار به آن ارجاع داده شده است. در وب سایت Parenting for Brain، سعی ما بر این است که فقط پژوهش هایی را بیاوریم که از نظر علمی معتبر باشند و در مجله ی علمی معتبر به چاپ رسیده باشند و حداقل 50 بار در پژوهش های دیگر به آن ارجاع شده باشد.

پس آیا این بدین معناست که فرزندانمان نباید کار انجام دهند؟ نه این هم پیشنهاد من نیست.

انگیزه دادن در برابر مجبور کردن

ما به عنوان والدین باید به فرزندانمان برای انجام کارها انگیزه بدهیم نه این که آن ها را برای انجام کار مجبور کنیم. ممکن است بپرسید: “آیا این دو یکی نیستند؟” نه نیستند.

وقتی صحبت از انگیزه به میان می آید، اغلب آن را با مثال هویج و چماق پیوند می دهیم (ترکیبی از جایزه و مجازات برای ایجاد انگیزه). آن ملاک ها صرفاً انگیزه ی بیرونی ایجاد می کنند یعنی کودک کارها را فقط به خاطر دلایل بیرونی انجام خواهد داد و آن دلایل از درون سرچشمه نمی گیرند.

می خواهیم فرزندانمان در عوض انگیزه ی درونی داشته باشند. انگیزه ی درونی نیروی محرکه ی درونی است که فرد را به انجام کاری سوق می دهد. انگیزه ی درونی از انگیزه ی بیرونی بهتر است زیرا کودکی که از درون با انگیزه است، احساس تعهد و استقامت محکم تری دارد.

وقتی کودکی فقط به واسطه ی پاداش یا مجازات انگیزه ی انجام کارها را داشته باشد، به محض این که آن انگیزه دهنده حذف شود، انجام آن کارها را متوقف می کند. این دسته از کودکان به خودی خود متعهد به انجام کارها نیستند. حتی بدتر! پاداش و مجازات، انگیزه ی درونی را کاهش می دهد. پس اگر کودکی از قبل میل درونی برای انجام کاری داشته باشد، در صورت حذف پاداش/مجازات، الآن دیگر کم تر یا اصلاً میلی برای انجام کار ندارد.

اما انگیزه ی درونی بخشیدن به بچه ها کار آسانی نیست. برای همین هم هست که بیش تر والدین به اجبار متوسل می شوند. والدین همچنین میل به روش “بچه ها را مجبور به انجام کارهای خانه کنید” دارند چون توصیه هایی مثل مورد اشاره شده در بالا به آن ها داده شده است.

آیا انجام کارهای خانه مهارت های زندگی را آموزش نمی دهد؟

حامیان “اجبار” استدلال می کنند که اگر کودکان یاد نگیرند، وقتی که بزرگ شوند، آن مهارت های لازم زندگی را نخواهند داشت. در این جا باور رایج میان مردم به کار می آید… بیایید سعی کنیم آن را درک کنیم. آیا یادگیری شستن ظرف ها، گذاشتن لباس ها در لباسشویی، بیرون بردن زباله ها، تا کردن لباس ها یا جاروی کف زمین آن قدر سخت است که اگر فرزندانمان آن ها را در کودکی نیاموزند، این “مهارت های زندگی” را نخواهند داشت؟

من این طور فکر نمی کنم. انجام کارها، مثل کوه کندن نیست. زمانی که کودک خانه را ترک کند تا به تنهایی زندگی کند و مجبور باشد کار انجام دهد، آن ها را به سرعت یاد خواهد گرفت.

آیا انجام کارها، مسئولیت پذیری را آموزش نمی دهد؟

استدلال دیگر در مورد “اجبار بچه ها برای انجام کار خانه” این است که انجام کار خانه به بچه ها مسئولیت پذیری را یاد می دهد.

مسئولیت پذیری می تواند تعابیر متفاوتی داشته باشد. یک تعبیر از مسئولیت پذیری این است که کودک یاد خواهد گرفت که برای انجام کار اجبار اخلاقی یا ذهنی دارد؛ یعنی کودک کارها را انجام می دهد چون می داند که برای رفاه خانواده مهم است. او می خواهد به انجام کارهای خانه بیش تر کمک کند چون به خانواده اهمیت می دهد. او می خواهد عضوی متعهد، جدایی ناپذیر و کمک کننده باشد.

اما وقتی کودک به خاطر پاداش یا ترس از مجازات کاری را انجام دهد، این کار را با نیت اجبار اخلاقی انجام نمی دهد. این موضوع، هدف آموزش این تعبیر از “مسئولیت پذیری” را مخدوش می کند. تعبیر دیگری از مسئولیت پذیری این است که مجبورید کار را انجام دهید چون وظیفه ی شماست. چه بخواهید و چه نخواهید.

کدام نوع از مسئولیت پذیری را می خواهید به فرزندتان آموزش دهید؟ بستگی به این دارد که چه نوع ارزش ها یا کار اخلاقی ای می خواهید به فرزندتان القا کنید. آیا این نوع را می خواهید که می گوید: “چون خانواده ام را دوست دارم می خواهم کمک کنم” یا نوعی که می گوید: “باید انجامش بدهم. چه بخواهم و چه نخواهم چون در غیر این صورت تنبیه می شوم”؟

چه طور به بچه ها آموزش دهیم که در زندگی باید سخت تلاش کرد؟

اگر چه این چنین به نظر می رسد اما زندگی کودک دقیقاً آرام و یکنواخت نیست. حجم تکالیف مدرسه در قرن بیست و یک از هر زمانی سنگین تر است. امتحان ها سخت تر هستند. رقابت در پذیرش دانشگاه بسیار بیش تر شده است. بچه ها فرصت های زیادی خواهند داشت تا یاد بگیرند که در زندگی باید سخت کار کرد. نیازی نیست که آن را سخت تر کنیم.

واضح بگویم، از محول نکردن هیچ کار به بچه ها حمایت نمی کنم. اما به این نکته اشاره می کنم که تصور این که اجبار بچه ها به انجام کارها به موفقیت آن ها کمک خواهد کرد یک افسانه است.

چگونه به بچه ها انگیزه دهیم که کارها را انجام دهند؟

اگر چه هیچ مدرک قانع کننده ای وجود ندارد که نشان دهد انجام کارهای خانه منجر به موفقیت در زندگی خواهد شد اما آموزش به فرزندانمان قطعاً ارزشش را دارد. انجام کارها برای بچه ها فرصت هایی را فراهم می کند تا مشارکت کنند و به خانواده به طور معنا داری کمک کنند. داشتن مسئولیت ها از روی اجبار اخلاقی می تواند به منابع قدرت و توانش در کودکان انعطاف پذیر تبدیل شود. اما مجبور ساختن بچه ها به انجام کارها، همه ی فوایدی را که فکر می کردیم داشته باشد از بین خواهد برد. باید به فرزندانمان برای انجام کارها انگیزه بدهیم نه این که مجبورشان کنیم.

چگونه به بچه ها انگیزه دهیم که کارها را انجام دهند؟

در این جا به برخی از نکات پیرامون نحوه ی انگیزه بخشی به بچه برای انجام کارها اشاره می کنیم.

  1. انجام کارها را جذاب کنید

برای انگیزه دادن به بچه های کوچک تر مثل بچه های دو تا پنج ساله، بازی ای را متناسب با سن بچه برای انجام کارهای اطراف خانه طراحی کنید. می توانید با هم انجامش دهید و به بچه ها کمک کنید تا آن را جذاب تر کنند. مسابقه دهید و ببینید چه کسی می تواند اسباب بازی ها را زودتر جمع کند، برگ بیش تری جارو کند، میز را زیباتر بچیند یا خوار و بارها را تمیز تر پاک کند.

” وقتی دختر سه ساله ام هنوز به پیش دبستانی می رفت، برای جاروی کف زمین با من رقابت داشت. از نظر او این یک بازی بود.”

قانع کردن بچه های بزرگ تر حدود شش ساله به اینکه انجام کارها جذاب است، سخت تر است به ویژه اگر به آن ها نشان داده یا گفته باشید که لذت بخش نیست.

  1. جدول یا لیست کارِ خانه را دور بیاندازید

مشکل این جاست که وقتی با استفاده از جدول یا لیست به فرزندتان کار محول می کنید، او فقط کارهای تعیین شده را انجام می دهد و بس. به عنوان یک خانواده باید برای انجام کارها مشارکت داشته باشیم و وقتی سایر اعضا از کارهاشان عقب بیافتند، مریض شوند یا به شدت خسته و پرمشغله باشند، باید به آن ها کمک کنیم. این بخشی از زندگی خانوادگی است.

وقتی لیست داشته باشید و اگر برای انجام سایر کارها به کمک نیاز داشته باشید، فرزندتان ممکن است بگوید: “این کار تو لیست من نیست. وظیفه ی من نیست”. احتمال این وجود خواهد داشت که در مورد “انصاف” بحث و جدل اتفاق بیافتد که چه کسی چه کاری را انجام دهد. وقتی اعضای خانواده در مورد این که چه کارهایی وظیفه شان است و چه کارهایی نیست با هم بحث کنند، انسجام خانواده تضعیف می شود.

به جای محول کردن کارها به فرزندانتان، بگذارید خودشان انتخاب کنند و بدین ترتیب کارهای انتخاب شده هر روز متفاوت است. گاهی بیش تر. گاهی کم تر.

  1. نگویید که انجام کارها شغل کودک است

وقتی شغل باشد، مردم انتظار دارند که به آن ها پول داده شود. البته بسیاری از والدین در ازای انجام کارها به بچه ها پول می دهند. مشکل این جاست که بچه هایی که به آن ها پول داده می شود قبل انجام کار خواهند پرسید: “برای انجام این کار چه قدر به من پول خواهید داد؟”

وقتی خانواده مانند ساز و کار تجارت عمل کند، بچه ها یاد می گیرند که تنها در صورت دادن پول، کارها را انجام خواهند داد. مطالعات به این نتیجه رسیده اند که این کودکان از خودگذشتگی کم تری نشان می دهند و احتمال کمک کردنشان در موقعیت های اجتماعی کم تر است. بچه ها باید یاد بگیرند که در خانواده ای صمیمی باید به هم کمک کنیم. این فرصت ها و اجبارهای مشترک برای یادگیری مهارت های جدید هستند نه فقط چیزهایی که در ازای پول تو جیبی انجام می دهیم.

  1. وقتی فرزندتان گهگاهی نه می گوید او را مجبور نکنید

وقتی فرزندم واقعاً نمی خواهد آن روز کاری انجام دهد، او را مجبور نمی کنم. چرا؟ دارم الگوی نحوه ی کمک به دیگران را برایش نمایش می دهم. اگر می خواهم فرزندم وقتی حال خوشایندی ندارم به من کمک کند، من هم باید به او وقتی نمی خواهد کاری انجام دهد کمک کنم. از خودگذشتگی و رفتار کمک کننده دو طرفه هستند. این گونه است که روابط مستحکم را می توان به عنوان یک خانواده با هم تقویت کرد. به فرزندتان نشان دهید که چگونه به عنوان یک خانواده باید هوای هم را داشته باشید. نشان دهید که خانواده به معنی “هر کس به راه خودش” نیست.

اگر کودکی به اندازه ی کافی بدون پاداش یا مجازات به کمک به خانواده اهمیت ندهد، متقاعد کردن او به انجام کارهای خانه باید کوچک ترین نگرانی والدین باشد. داشتن رابطه ای نزدیک و پرورش دهنده در دوران کودکی یکی از بهترین عوامل موفقیت بزرگسالی و رفاه است. اگر چنین رابطه ای با فرزندتان ندارید، دیگر نگران نحوه ی راضی کردنشان به انجام کارها نباشید و ابتدا روی رابطه ی خود برای برقراری دلبستگی امن کار کنید.

  1. از آن ها تشکر کنید

وقتی فرزندانتان کارها را انجام می دهند، تشکر خالصانه ی خود را نشان دهید. بدین ترتیب فرزندان شما یاد خواهند گرفت از تلاش هایتان در بزرگ کردنشان نیز تشکر کنند. مانند کمک به دیگران، سپاس گزاری نیز دو طرفه است. اگر نمی خواهید فرزندتان شما را نادیده بگیرد، نشانش دهید که شما هم او را نادیده نمی گیرید. نشانش دهید چگونه از دیگران تشکر کند. اینکه گهگاهی به کارهایی که هر عضو خانواده می کند اشاره کرده و از آن ها تشکر کنید هم کمک می کند.

برای مثال، در خانه ی ما، پدر آشپز است. گاهی وقت شام، از پدر بابت درست کردن غذا برایمان تشکر می کنیم. بعد از این که در مدرسه داوطلب شدم، پدر و فرزندانم از من تشکر کردند. دخترم بعد شام میز را تمیز می کند. هم من و هم پدر از او تشکر می کنیم. البته که این کار را هر روز و برای هر چیز انجام نمی دهیم. اما انجامش گهگاهی به ما یاد آوری می کند که چگونه هر عضو خانواده در خانه مشارکت می کند و به تشکیل روابط مستحکم میانمان کمک می کند.

نکات پایانی پیرامون متقاعد کردن بچه ها برای انجام کارهای خانه

در انجام خانواده ها، در نظر گرفتن سن بچه ها قسمت مهمی از زندگی است. گاهی والدین بسیار پرمشغله هستند یا این که تعداد بچه ها برای مراقبت و نگهداری بسیار زباد است. همکاری بچه ها را نیاز داریم، نه این که فقط بخواهیم.

در چنین مواردی والدین می توانند به روشنی توضیح دهند که چرا کمک کودک نیاز است و در صورت عدم کمک چه اختلالی به وجود می آید. برای مثال، بسیار خسته ام و برای شستن ظرف ها دست کمکی ندارم و اختلالی (مشکلی) که به وجود می آید این است که بعد از اتمام این کار انرژی برای رفتن به پارک نخواهم داشت. این پیامد طبیعی است.

اما هنگام توضیح مشکل، مطمئن شوید که مشکل واقعی باشد و رنگ و بوی تهدید نداشته باشد؛ مثلاً نگویید “اگر ظرف ها را نشویی، با تو بازی نمی کنم” چون استفاده از تهدید شکل دیگری از اجبار کودکان به انجام کارهاست. وقتی می توانید به جای اجبار به کودک انگیزه بدهید، اجبار او به انجام کارها هرگز راه حل خوبی نیست.

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا